درون من زنی سنتی پنهان است که گاهی ازمیان پوسته ی زن مدرن به من دهن کجی می کند.
گاهی این زن سنتی را دوست دارم و گاهی از او متنفرم.
گاهی از مبارزه ی این دو با هم خسته می شوم.
گاهی هم به زن مدرن اجازه می دهم پشت سر زن سنتی قائم شود.
در نهایت نمی دانم باید با این زن سنتی کنار بیایم یا او را از حریم جانم به بیرون پرتاب کنم.
گاهی این زن سنتی را دوست دارم و گاهی از او متنفرم.
گاهی از مبارزه ی این دو با هم خسته می شوم.
گاهی هم به زن مدرن اجازه می دهم پشت سر زن سنتی قائم شود.
در نهایت نمی دانم باید با این زن سنتی کنار بیایم یا او را از حریم جانم به بیرون پرتاب کنم.