Wednesday, April 20, 2011

تصویر من

تصویری که ما از خودمون تو ذهن بقیه می سازیم گاهی با خود واقعی ما خیلی تفاوت داره. سه مورد که الان یادم می یاد رو می نویسم. هر بار از این اظهار نظرها در مورد خودم خیلی تعجب زده شدم.

اولین جمله مربوط به 19 سالگیمه. با یکی از دوستان صمیمی زمان راهنمایی تو خیابون قدم می زدیم. یادم نیست در مورد چه موضوعی صحبت می کردیم. فقط اینو یادمه که دوستم گفت اعتماد به نفس تو خیلی زیاده. من دو تا شاخ رو کله ام سبز شد چون اون موقع یه دختر کاملا خجالتی و کم حرف بودم. وقتی که گفتم خودم اصلا این طور فکر نمی کنم گفت چرا من مطمئنم. چون تو موقع راه رفتن سرتو کاملا بالا می گیری و خیلی قشنگ و محکم راه می ری. کسی که اعتماد به نفسش پائین باشه نمی تونه این طوری راه بره!

دومین جمله رو توی 28 سالگی شنیدم. با یکی از دوستان مشغول تدارک نمایشگاهی از کارهای دستیمان بودیم. یک هفته مانده به زمان برگزاری که دیگه تقریبا کارها تموم شده بودند به فکر لباس و نحوه آرایش خودمون افتادیم. داشتیم می گفتیم که چی بپوشیم و چه رنگی باشه و از حرفها. من گفتم فلان رنگ آرایش به من نمی یاد. دوستم با تعجب به من نگاهی کرد و گفت مگه تو به این جور چیزها هم فکر می کنی. مگه می شه تو فکر کنی رنگی به تو نمی یاد. من فکر می کردم تو فکر می کنی همه چی بهت می یاد و هر رنگی که دلت بخواد استفاده می کنی و باز هم قیافه ی تعجب زده ی من رو تصور کنید!

سومین جمله رو تو 35 سالگی شنیدم. با همکارم توی یکی از مراکز خرید بودیم. اون موقع برنامه ی مهاجرت داشتیم. من بسیار مردد و گیج بودم و نمی تونستم تصمیم قطعی بگیرم. به همکارم گفتم که بسیار در مورد دور بودن از همسرم نگران هستم چون فکر می کنم بعد از یک سال دوری ممکنه که هیچ کدوم همون آدمهای قبلی نباشیم و این می تونه رابطمون رو خیلی پیچیده کنه. دیدم با چشمهای گرد شده داره به من نگاه می کنه. گفتم چی شد؟ گفت مگه شما دو تا در این موارد هم با هم صحبت می کنید؟ من فکر می کردم با هم تصمیم می گیرید و چون به نتیجه می رسید این کار درسته انجامش می دید و به هیچ وجه هم شک و تردید ندارید نه به کارتون نه به رابطتون! من که این بار دیگه از شدت تعجب اصلا نمی تونستم صحبت کنم.

نمی دونم نوع رفتارم چه جوریه که حتی نزدیک ترین دوستانم هم در موردم یه جور دیگه فکر می کنند؟! حتما خیلی موارد دیگه ای هم هست که اصلا من در موردش خبر ندارم. فکر می کنم تصویری که از خودم می سازم با خود واقعیم کلی فرق داره! این در حالیه که من اصلا در این مورد بی خبرم و عمدا کاری انجام نمی دم. اصلا بلد نیستم جور دیگه ای باشم. اهل تظاهر برای پر رنگ کردن یک سری صفات تو خودم نیستم. کلا ترجیح می دم خیلی خودمو مطرح نکنم و توی چشم و در مقابل قضاوت دیگران نباشم. از بچگی این توی شخصیتم بوده. الان فقط امیدوارم تصویری که می سازم وحشتناک نباشه!




No comments:

Post a Comment